یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست…
![]() | پروفایل نویسنده آرشیو مطالب کلیه مطالب این وبلاگ طراح قالب : آی تم |
آنقدر فریاد هایم را سکوت کردم....
که اگر..
به چشمانم بنگرید کر میشوید...!!!
درد دارد آســــــــمان که اینگــــــــونه بی وقـــــــفه مـــــــــی بارد ای آدمهـــــــــــا...
چــــــــترهایتان را بــــــبندید.........!!!!!!!!!!
آســــــــمان تنهاســــــت...
حتی در بن بست راه آسمان باز است...
پرواز را بیاموز!
دیشب که نمیدانستم به کدام د رد هایم بگریم،
کلی خندیدم!!!!!!!!!!!!!!!!!
دکتر شریعتی..
زمانی شعر می گفتم برای غربت باران...
ولی حالا خودم تنها ترم تنها تر از باران...
بعضی حرفارو نباید زد...
بعضی حرفارو نباید خورد...
بیچاره دل بین این همه زد وخورد...!!!!!!!!!!!!!!!!!
کتاب زندگی چاپ دوم ندارد...
پس عاشقانه زندگی کن...!!!!!!!!!!!!!!!!
باز باران....
باز باران باز باران ، کودکی شعر قشنگی است
بی خیال از غربت و غم ، بی خیال از مرگ شادی
در بهاری کودکانه ، باز باران با ترانه
نرگس چشمان مادر ، کودکی را یاد دارند
بچه های کوچه ی ما شعر را از بهر دارند
کودکی ده ساله بودم
با نگاه ساده خود می دویدیم تا به دلها
در عبور دفتر عمر ، رفته رفته گشت رویا
در کتابی فصل اول کودکیمان ماند آنجا
باز باران ، باز باران یادم آرد روز باران
در گذشته تا به امروز ، هر زمان باریدن او
یادم آرد شعر باران
توی این دریای جوشان ، زندگانی هست زیبا ، هست زیبا ، هست زیبا...
یکرنگ که باشی،
زود چشمشان را میزنی،
خسته میشوند از رنگ تکراریت،
این روزها دوره ی رنگین کمان هاست…