پروفایل نویسنده آرشیو مطالب کلیه مطالب این وبلاگ طراح قالب : آی تم |
آهستـــــــــه بیـــــــــا !
چیزی هــم ننویـــس
نظـــر هــــم نگـــذار
همان که بخوانی بــــس است
من به "بــی محلــی آدمهـــا" عـــادت دارم .
: )
گورم را گم می کنم !!
اما ...
خانۀ تو را هرگز . . .
خیلـــی ها بــاران را نمــی فهمند
نمـــی فهمند باید خیس شـد تا سبکــــ شد
نمی فهمند کــه شیشه عینکــشــان باید نمناکـــــــ شود
نمــی فهمند کـــه با بــاران باید خندید
به بـــاران باید عشق داد
با بـــاران باید عشق کـــرد
و شــایــد بــاران خیلــی ها را نمــی فهمــد !
چــه غمگــینانه است وقتی در بــاران
به تــو چــتر تعــارف می کـنند !
پـــرده را کـــنار مــیــزنم ،
بــاران خــودش را مــی زند بــه شــیــشـه
مــن خــودم را بــه آن راه !
تمــام چــیزی کــه بــاید از زنــدگـــی آمــوخــت . .
پچ پچ باران را میشنوی؟
عاشقانه هایش را برای تو فرستاده ست!
گاه در کوچه می رقصد و پای کوبی می کند!
گاه شیشه ی ِ پنجره ی ِ اتاقت را می نوازد…
و برای قدم زدن، می خواندت
برخیز و خویش را از غمی که تا مرگ ِ احساس می بردت، رها ساز
خیس شو در بارانی که روحت را طراوات می دهد
باران، همه بهانه است
موهبتی ست از سوی ِ خدا
گاه، خدا نیز بهانه می کند
و مست می شود
برای بارش ِبوسه هایش
و تا آغوش بکشد تو را
از همه ی ِ آن لرزه گناهانی که سبب ِ اندوهت می شوند
آری، سروده ام را بگذار به حساب ِ تب و هذیان
اما باور دار که
آغوش ِ او بسیار بزرگ است ...
هی باران !
دلت را خوش نکُن به ذوق مردم از باریدنت
این جماعت زمانی تورا میخواهند که برایشان صرف داشته باشی
وقتی دلشان تورا میخواهد که هوا گرم باشد
زمین خُشک باشد
...
همین که خیسشان کُنی ُ لباسشان کثیف شود
همین که ناخواسته ضرر برسانی
همین که برنامه هایشان را لغو کُنی
تو را به فُحش خواهند کشید
اما نگران نباش !
تو تنها نیستی
رفتارشان با مَن هم شبیه توست !
غصه هایت که ریخت ، تو هم همه را فراموش کن
دلت را که تکاندی ، واشتباهاتت به زمین ریخت ،
بگذار همان جا بمانند
فقط از لابه لای اشتباهاتت یک تجربه را بیرون بکش ...
قاب کن و بزن به دیوار دلت
دلت را محکم تر اگر بتکانی ، تمام کینه هایت هم می ریزد
و تمام آن غم های بزرگ
تو را بی دلیل دوست دارم,,,
نه ادعای عاشقی کردی,
نه کلمات را به بازی گرفتی,
ولی عجیب...
رخنه کردی میان هوای شعرهایم!
با تو بارانیم.
همان دور بمان!!!
نزدیک که بیایی
قواعد بازی آدمها مسموممان میکند.
بگذار بی دلیل دوستت داشته باشم,
و بنویسم...
تا بی خبر بخوانی مرا!!!
aytem.cf |